«جهنّم» یعنی: مقامی که واقعاً پر از تعارضات و تزاحمات و تناقضات و تضادهاست. اینها دقیقاً همان «چالشگاههایی» هستند که شما باید این مسائل، تعارضات و تزاحمات را حل کنید.
«جهنّم» یعنی: محیطی که در حقیقت «به شدّت مطالب و موضوعات در حالِ برخوردِ تزاحممحور ، تعارضمحور و تناقضمحور باهماند» و شما باید از بینِ اینها خودتان را نجات دهید و یک «راهِ باریکی» هست [که اگر معبد شائولین را دیدهاید، جایی که دائماً از جوانب مختلف دارند آن گردانندههایی که حالت چوب دارند در حالِ چرخشاند و این شخصِ قهرمان و آن کسی که در حالِ پرورش خود است، باید از بینِ اینها رد بشود و مسلماً هر یک از اینها ضربهای هم به او میزنند؛ و او میتواند از بینِ اینها به «مقصد» برسد. و البته این ضربهها هم او را آبدیدهتر میکنند و قویتر میکنند برای گذر از مراحلِ سختتر]؛ این است که میگویند «راهِ بهشت» جز از «جهنّم» نمیگذرد. جهنّم همین دنیاست. ولی جهنّم همان «راهِ بهشت» است. و هیچکس به بهشت وارد نمیشود به جز از طریقِ جهنّم، از طریقِ گذرِ از این جهنّم یا همین «زمینی که سربهسر با بلا یا چالش پوشیده شده است».