قبل از پرداختن به موضوع اصلی بحث یعنی “بندگی و فروتنی در هنر و معماری” توجّه به مقدمۀ زیر که در حقیقت به نوعی بازنمائی دریچهای مناسب بهمنظور ورود بهتر به حوزۀ مربوطه از اندیشه است مُفید و بلکه ضروری به نظر میرسد.
هدف از آفرینشِ انسان و جِنّ، مطایق با بیان مستقیم قرآن کریم، همانا کمال یا بندگی خالصانه (و یا بهعبارتی فارغ شدن آنها از منیّت و هوای نفس و سپردنِ اختیار یعنی امانتی مقدّس و إلهی به صاحب آن است. [۱] جنّ و انسان، دو موجودی هستند که در تصمیمسازی و تصمیمگیریهای مربوط به اعمالِ خود، از نوعی اختیار (و البته بسیار محدود) بهرهمندند که موجودات دیگر فاقدِ آن هستند.
مُطابق با بیان قرآن کریم[۲] و علی علیهالسلام در نهجالبلاغه، زمین و آسمان و نیروها (ملائکه) یا موجودات در آن دو عباد یا همان بندهگان گوش به فرمان خداوند بوده و هرگز از مسیر هدفِ إلهی آفرینش خودشان خارج نشده و خواه در راه رسیدن به محلّ تعریف شدهی تکاملیشان باشد و خواه در حوزهی انجام فرامین و فعالیتهای محوّلهی از طرف حضرتش، او را نافرمانی نمیکنند. تنها این انسان و جنّ هستند که قدرت دارند (و یا به عبارتی صحیحتر این فرصت به آنها داده شده است) تا در حوزهی کارهای اختیاری خویش نافرمانی اوامر و نواهیِ خدا را نموده یا او را بندگی و فرمانبرداری کنند.
و این مسئلهی اختیاری بودنِ فعل انسانی تا آنجا اهمیّت دارد که خداوند در آیهی ۷ از سورهی مبارکهی شمس به چگونگی ساختارِ نَفْسِ انسان و به آن چه که آن را سازمان داده و ساختاری متعادل و مُستوی بخشیده است قسم یاد میکند[۳]. و در ادامهی اشارهی توضیحی خود به این حقیقت میفرماید که میل به فُجور[۴] (یا همان میل به شکستن حدود و نظام الهیِ حاکم بر هستی و قوانین آن، و در کُلّ گناهان یا عصیانها) و میل به تقوی (یا همان لحاظ داشتن حقیقت مُطلقِ حق و نامها و صفات الهی، و التزام به فرمانبرداری از او و قوانین وضع شدهی از سوی او)[۱] را در نفس انسان (به گونهای ذاتی) الهام کرده است. باشد که تنها اندکی بر این گفتار بیاندیشیم.
نکتهی قابل توجّه و تأمّل در آیهی شریفه این است که: اگرچه در ساختار نفس آدمی[۲] دو نوع گرایش متفاوت و متضاد قرار داده شده: لیکن هدف کمالی و البتّه الهیِ انسان، «همان بندگی و فرمانبرداری حضرت حقّ و دین و آئین حقِّ او» (یعنی: رسیدن آدمی به مرحلهای از کمال) است، که او (یعنی: آدمی) نیز، مانند سایر موجودات، فارغ از منیّت یا هوای نَفْسِ خویش در برابر حضور فعلی و جمالی خداوند سر تعظیم و فروتنی پیش گرفته و در جهت انجام هرچه بهتر و کاملتر فرمانهای خداوند و اجرای کامل نقشی که خداوند برای او در سرپرستی فرآیند پرورش و معماری زمین مقرّر کرده بکوشد، و در این راه از تمامی توان و استعداد و نیروهای خداگونه و خدادادهی خویش بهره بگیرد.
۱- قرآن کریم، ۲۵ الی ۲۸: ۲۰: (طه): قالَ ربِّ اشرح لی صدری و یَسِّرلی امری واحلُل عُقدهً مِنّ لِسانی یَفقَهوا قَولی
۲- قرآن کریم، ۵۶ :۵۱ : (ذاریات): وَ ما خلقتَ الجِنّ و الانس الا لِیعبدون
۴- قرآن کریم، ۸ :۹۱ (شمس): و نفسٍ و ما سَوَّئها (قسم به نفس و آن که او را نیکو بیافرید)
۵- قرآن کریم، ۹ :۹۱ (شمس) فألهمها فجورها و تقواها
۶- نکته مهم اینکه هر دو گروه فجور و تقوی، با توجه به ضمیر “ها” در آیهی مبارکه، به نفس انسان برمیگردند و اشاره به قداست الهی آن دارند، و نیز این که فجور یعنی میل و گرایش انسان به شکستن حدود الهی و یا ساختار قدسی نفس و تقوی یعنی حقیقی دیدن و مراعات حدود و قوانین الهی و در نهایت این که: در مجموع هندسهی نفس هندسهای مقدس است که خداوند خود آن را مطابق با حکمت و سعادت انسان طراحی و اندازه کرده نکتهای بسیار حائز اهمیّت و توجّه اندیشمندان باریکبین است.
۷- که خودبهخود چون آیینهای است که آن چه را که در آن تابانیده شده و از جمله نور را منعکس میکند، و البته هر قدر صفا و پاکی این آئینه بیشتر باشد در این انعکاس چیزی گُم و یا ناقص نمیشود.